🔰روح ملّت ایران، روح حماسه است.
کانونهای افروخته، رایَتهای افراشته، پژواک فریادهای رعدآسا در گوش زمان، هنگامهآفرینیهای پیاپی در برههبرههٔ روزگاران، بیانگر این معناست.
▪️مردمان این بوم و بَر، هر پدیدهای را چه تلخ و چه شیرین، چه شادیزا و چه غمافزا، اوج داده و آنرا در آیینهٔ افراشتهٔ زمان، حماسی، شورانگیز، انگیزاننده و دگرگونآفرین، بازتاباندهاند.
▪️با دمادم شعلهور نگهداشتن کانون خِردها و خردورزیها، لَبالبشدگی از کأس شادی و پیروزی، یا ناکامی و ناپیروزمندی، آنان را به وادیهای هراسانگیز غفلت و یا یأس نکشانده و از حماسهآفرینی، بازشان نداشته است.
▪️این روح بلند و آسمانی، که در چکاد سینهها شعله افروخته و راه مینماید و راه چسانبرونرفت از باتلاقهای ناامیدی، پریشاناحوالی و سرخوردگی را فرایاد میآورد با زندگی مردمان این سامان درآمیخته و در جویبار آن جاری است.
▪️مردمان هر دورهای، روایتگر حماسهآفرینیهای مردمان دورههای پیشیناند و با گوناگونراهها و روشها، نمیگذارند روح حماسی ملّت، که دَمادم حیات را بر جانها برمیدَماند، در غبار زمان و تاریکیهای لابَرلای روزگار، از اوجگیری، دامنگستری و چیرگی بر زوایای زندگی بازمانَد.
▪️اینان به روشنی و تجربت، به این اندریافت رسیده و به این آستان آگاهی باریافتهاند، که حماسهبانی بسنقشآفرینتر و دشوارتر از حماسهآفرینی است؛ از این روی، در دورهدورهٔ تاریخ، خردمندان و آیندهبینانِ روشناندیش، حماسهبانی را سرلوحه کار قرار داده و خَلقانِ خویگرفته به حماسهآفرینی را، به آوردگاه حماسهبانی فراخوانده و گسیل داشتهاند که این حماسهآفرینیهای پیاپی را در پی دارد.
▪️خلقانِ خِردوَرزِ این دیار، از این روح برخوردار بودند که بردمیدن اسلام و آیین محمدی (ص)، بردمانندهٔ روح حماسی به جان آدمیان و جامعه را، شادمانه و شوقمندانه پذیرفتند و رایَت آنرا در کویکوی جانها و جهانها، افراشتند و دورهبهدوره، مشعل دستورها و آموزههای حماسهآفرین آنرا افروختند:
جهاد، رویارویی با ستمپیشگان، یاریرسانی به درماندگان، دفاع از ستمدیدگان، گستراندن دامنهٔ قسط و عدل، دفاع از مرزهای سرزمینی و عقیدتی، بهپاداری پایههای عزّت، کرامت و شوکت، پاسِ شریانهای حیات، احیای آبشخورهای حق و حقیقت و فرودآوری مردمان به این آبشخورهای زلال و حیاتبخش.
▪️اینها و صدها آموزههای حیاتی دیگر، که فوجفوج مردمان این دیار قهرمانخیز، در حماسه بهپاداری آنها، در درازای تاریخ نقش آفریدند و اکنون نیز، نقش میآفرینند، سبب شده که ملت ایران، به داشتن روح حماسی در آوردگاهآرایی و میانداری قهرمانانه در میدان حق و حقیقت، زیبایی و شکوه، دانش و ارزش، نامبُردار شود.
▪️ملت ایران، با بهرهمندی از این روح ناب، پایههای استوار انقلاب وحیانی ۵۷ را در خرداد ۴۲،به راهبری خمینی کبیر افراشت؛ دلیرانه بیهیچ هراسی از شحنههای شب، پنجه در پنجه استکبار افکند، طومار نظام سلطه را درهم پیچید و انقلاب اسلامی را برکشید و خوبان، صالحان، نیکاندیشان و پرهیزگاران را بر اورنگ قدرت فرابُرد، تا در پرتو قدرت، بال خدمت به روی خلقان بگشایند.
▪️دریای انقلاب اسلامی ایران، با موجهای بلند و درهمکوبنده، جزر و مدهای پیاپی، خَس و خاشاکها را با شتاب و خشم بیرون میریخت و در درون، با جوشش و تکانههای شدید، زلالسازی میکرد و نقشه راه را در آیینه زلال و جام گیتینمای خود بازمیتاباند، تا هر آن که در تلاش برای رهایی از ظلمات است، راه بیابد.
این زیباییها، شکوهها را روح حماسهساز مردم ایران میآفرید و با نوآوریهای عالمانه و خردمندانه، به جهانیان مینمایاند.
▪️اینسان، آنبهآن، آبشار امید در دلهای دوستداران و نیکانِ سرسوده به آستان حق، جاری میشد و یأس و پریشانحالی، در کام وجود بدخواهان و بدکرداران، سریان مییافت.
▪️این روح بلند، در نقطهنقطهٔ این دریای پرگُهر، چشمهسارها پدید میآورد و دشت و دَمَن را سبزینهپوش میکرد و روحانگیز و دلنواز.
▪️در این مسیر تکاپو و جهشهای رستاخیزی، شورانگیز و بهنگام، زخمهایی بر جان و جسم هنگامهآفرینان، از دشنههای آخته و زهرآگین دشمن و کینهورزان فرورفته در کنامها و بیغولهها، در شباهنگام پدید میآمد، اما در کارگاهها و بوتههای روح حماسهساز ملت، زخمها، زخمه میشد و تارهای وجود مردان و زنان رستاخیزآفرین را، مینواخت و نواها و صداهای روحانگیز، انگیزاننده، خیزاننده و بهحرکت درآورنده پدید میآورد، بس شورآفرین و حماسی.
▪️در دوران پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی، پدیدهای، گوار و ناگوار، آکنده از درد و اندوه، یا لبریز از شادی و سرور، نمیتوان دید که از دل آن، حماسهای بَرنَدَمَد و جویباران زیبا و حیاتبخش امید را در دل زندگیها جاری نسازد.
▪️جنگ هشتساله، بدرقه رزمندگان شکوهآفرین، استقبال از گلهای پرپرشده در درون تابوتها، بر روی دوشها و در رود اشکها، سوختن توحیدیان و خداباوران در آتش کین اخدودیان، در آبشار روح ملت ایران حماسه شد، رستاخیزآفرین، شورانگیز و نمایانگر راه از بیراه.
▪️ملت ایران و همهگاه حماسهساز، از این قله و ستیغ بلند و سر به آسمان سوده، بر داغها و دردهای ۴۰۳ خود گریست. دردها و داغهایی که از پرواز اردیبهشت، در دل مِه، در اوج آسمان، آغاز شد، گسترش یافت و دشتی بزرگ، کرانناپیدا، از آلالههای خونین پدید آورد.
▪️مردمان این سرزمین گوهربار، در خاموشی گوهرانی ناب، برآمده و برکشیده از کان مهر مادران گوهرزا، در وادی به وادی، کویبهکوی و کوچهبهکوچه، چشمهٔ چشم خود را به جوشش درآوردند، اشک باریدند و جاری ساختند و سیلی از اشک پدید آوردند.
در خاموشی کدام شبچراغ، بگریند و از دل آه برآرند؟
▪️پروازی، روحهای آسمانی، مرغهای باغ ملکوت را، از قلهای سر به آسمان سوده، در مه فرورفته و در آغوش نزم، به پرواز درآورد، بسزیبا و باشکوه برای آسمانیان و حسرتبار برای زمینیان.
▪️زمینیان، از گرمای وجود رئیسجمهوری فرهیخته، عالم، دانای به قانون و همهگاه در حرکت بر مدار عزتدهی و کرامتبخشی، بر مردمان عزتمند و باکرامت ایران اسلامی، سید خدمتگزاران، محروم میشدند که حسرتبار بود و دامنه داغ سینهها را میگستراند.
و از وزیر امور خارجهای محروم میشدند که عزت مردم ایران را از بلندای بام جهان فریاد میزد و سفیر بِخرد، شجاع، هوشیار و آشنای به پیچ و خمهای سیاسی و حلقههای سیاستبازان بود.
و از راهیابی به محضر امام جمعهای بازماندند که غمگسار خلقان بود و پناهگاه دردمندان و جویندگان کأس حق.
و از آستان استانداری دور میشدند که آستانه بردباری و دردشِنَوی بسارجمندی داشت.
از خلبان، کمکخلبان و نیروهای متخصص و کاردان پرواز محروم میشدند که در سختیها و گرفتاریها، بال میگشودند و در کنار مردم بودند که بس غمانگیز بود.
▪️مردم ایران، در حماسه حضور و در بدرقهٔ این نیکنامانِ بلندپرواز، حماسهای بزرگ، ماندنی و باشکوه آفریدند و از درد و داغ و فراق، جویباری همیشهجاری از عشق پدید آوردند؛ همبستگی با هم و دلبستگی به آرمانهای بِشکوه و حرکت بر مدار ولایت و فرمانبری هوشیارانه و عالمانه از جلودار و طلایهدار حکیم امت.
جاودان بادا روح حماسهساز ملت ایران
و یاد و نام شهیدان پرواز اردیبهشت